نگاه خدا
نوشته شده توسطحسینی واعظ 5ام دی, 1393دختر كوچكی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت. با اینكه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود
و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد .
بعد از ظهر كه شد، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت .
مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینكه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد،
تصمیم گرفت كه با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی كه آسمان را مانند خنجری درید،
با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حركت كرد .
اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد كه مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حركت بود،
ولی با هر برقی كه در آسمان زده میشد ، او میایستاد ، به آسمان نگاه میكرد و لبخند می زد
و این كار با هر دفعه رعد و برق تكرار میشد .
زمانیكه مادر اتومبیل خود را به كنار دخترك رساند، شیشه پنجره را پایین كشید
و از او پرسید: چكار میكنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟
دخترك پاسخ داد: من سعی میكنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عكس میگیرد !
باشد كه خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفانهای زندگی كنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نكنید !
راز خلیل اللهی
نوشته شده توسطحسینی واعظ 4ام مهر, 1393درباره راز خلیل گردیدن حضرت ابراهیم علیه السلام دلایل متعددی در روایات بیان شده که جمع همه آنها می تواند پرده از این راز بگشاید.
در روایتی ازامام صادق علیه السلام می خوانیم: «اگر خدای تعالی ابراهیم را خلیل و دوست خود گرفت، برای این بود که نه هیچ نیازمندی را محروم می ساخت و نه از کسی جز خداوند چیزی می طلبید».
همچنین آن حضرت می فرماید: «اگر خداوند ابراهیم را به عنوان خلیل و دوست خود برگزیده، نه دلیل نیاز به دوستی با او بود، بلکه ابراهیم بنده خوب خدا و کوشا در راه رضای او بود».
سجده های بسیار، سیر کردن گرسنگان، نماز در دل شب و کوشش فراوان در مسیر بندگی خداوند، از دیگر دلایلی است که در روایات برای خلیل شدن حضرت ابراهیم علیه السلام ذکر شده است.
سبوح قدوس
نوشته شده توسطحسینی واعظ 4ام مهر, 1393جبرئیل، فرشته بزرگ الهی، مأموریت یافت تا میزان دلدادگی ابراهیم، خلیل خدا را بیازماید و نام خدا را در نزد او که مشغول چرانیدن گوسفندان در دشت سرسبز بود، ذکر کند.
صدای دلربایی که نام دوست را بر زبان می آورد، به گوش ابراهیم رسید: «خدای فرشتگان و روح از هر ناپاکی، پاک و منزه است».
از شوق، لرزه بر اندام ابراهیم افتاده، به دنبال ندای دلفریبْ به تکاپو افتاد. به اطراف نگریست. شخصی را دید که بر مکان بلندی ایستاده و دریافت که صدا از سوی او بوده است. از او خواست که در مقابل دریافت یک سوم از گوسفندان بسیاری که داشت، دوباره نام دوست را تکرار کند. این معامله سه بار تکرار شد تا آنکه فقط ابراهیم ماند که التماس می کرد: «خودم غلامت می شوم اگر باری دیگر آن نام را بگویی». آن فرشته مأمور، بار دیگر جملات را تکرار کرد و سپس رو به ابراهیم کرده و گفت: «همه گوسفندان از آنِ تو، مرا نیازی به آنها نیست. من جبرئیلم. خداوند چه نیکو تو را دوست خود گردانیده است».
اثر انس باقرآن
نوشته شده توسطحسینی واعظ 4ام مهر, 1393شخصی به نزد عارفی جلیلالقدر رفت در حالی که غم بزرگی در سینه داشت.
عالم از او پرسید: چرا افسرده و گرفتهای؟
آن شخص پاسخ داد: با همسرم اختلاف داریم،
ناسازگاریمان رو به افزایش است به قدری
که میخواهیم از هم جدا شویم و هر کدام سراغ زندگی خود برویم.
آن عارف نگاهی کرد و گفت: چرا قرآن نمیخوانی؟
مرد فکری کرد و متوجه شد حدود دو سال است که انسی با قرآن نداشته
و تصمیم گرفت از آن روز به بعد با صوت بلند در خانه قرآن بخواند،
مدتی بعد مرد دید که اختلافش با همسر کاهش یافته
و انس و الفت جای خود را به قهر و کینه داده است.
واقعه رد الشمس چیست ؟
نوشته شده توسطحسینی واعظ 21ام اردیبهشت, 1393يکي از معجزههايي که براي امام علي ـ عليه السّلام ـ اتفاق افتاده است جريان ردالشمس ـ يعني بازگشت خورشيد پس از غروب ـ ميباشد. اين جريان خارقالعاده هم در دوران زندگي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و هم در دوران خلافت امام علي ـ عليه السّلام ـ رخ داد. در اين مورد سه مقدمه قابل توضيح است که ابتدا به آنها اشاره ميشود:
الف: درباره اين جريان علاوه بر آنکه بيشتر دانشمندان شيعه آن را در کتابهاي خويش آورده و تأييد کردهاند(1) بسياري از کتب معتبر اهل سنت نيز آن را به سلسلة اسناد خويش روايت نموده و پذيرفتهاند.(2) حتي برخي از دانشمندان اهلسنت درباره تأييد اين جريان و پاسخ به اشکالهايي که به سند يا متن روايت شده کتابي مستقل تأليف کردهاند.(3)
ب: امام علي ـ عليه السّلام ـ حداقل دوبار اين اعجاز را به عنوان يکي از فضيلتها و افتخارات خويش به مخالفان گوشزد نموده و آنان نيز آن را تأييد نمودند؛ يکي در احتجاج با ابوبکر پس از جريان سقيفه(4) و ديگري در روز شوراي شش نفره خطاب به اصحاب شورا.(5)
ج: اين واقعه به عنوان يکي از موضوعهاي مسلم تاريخي در شعر بسياري از شعراي قرن اول و دوم آمده است(6) از جمله سيد حميري.(7)
امّا شرح و توضيح اين واقعه: همانگونه که اشاره شد اين معجزه دوبار اتفاق افتاده است هر دوي آنها را به طور خلاصه از کتاب ارشاد شيخ مفيد نقل ميکنيم:(8)
1. ردشمس در وهله اول به طوري که اسماء، ام سلمه، جابر انصاري، ابوسعيد خدري و گروهي ديگر روايت کردهاند چنين است که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در منزل خود بود و علي ـ عليه السّلام ـ هم حضور داشت هماندم جبرئيل آمده وحي الهي آورده سپس رسول خدا سر مبارک خود را روي پاي علي ـ عليه السّلام ـ گذارد و سر برنداشت تا هنگامي که آفتاب غروب نمود علي ـ عليه السّلام ـ که نماز عصر را بجا نياورده بود ناچار شد نمازش را نشسته و در حالت رکوع و سجود با اشاره به جاي آورد. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ پس از آنکه به خود آمد به علي ـ عليه السّلام ـ فرمود نماز عصرت قضا شد عرض کرد نميتوانستم نماز را به حالت عادي بخوانم به خاطر حالت وحي که بر شما عارض شده بود و بر من تکيه داده بوديد. در اين هنگام پيامبر و يا علي ـ عليه السّلام ـ از خداي متعال ميخواهد که خورشيد را براي علي ـ عليه السّلام ـ که براي احترام به پيامبر نمازش را به حالت عادي نخوانده ـ برگرداند و چنين ميشود. دربارة مکاني که اين قضيه رخ داد اگرچه در روايت شيخ مفيد منزل پيامبر گفته شده امّا برخي ديگر آن را «ضهياء» يا «صهباء»(9) و برخي آن را در «کراع الغميم»(10) و برخي ديگر آن را مسجد فضيخ ـ در حوالي مدينه ـ دانستهاند.(11)
2. مرتبه دوم که پس از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ براي ايشان اتفاق افتاد هنگامي که امام ـ عليه السّلام ـ و ياران او قصد عبور از رودخانه فرات در منطقه بابل را داشتند و سپاهيان مشغول عبور دادن مرکبها و توشهها از رودخانه بودند از نماز عصر غافل شدند امّا امام و برخي از ياران نماز را به جاي آوردند. در اين هنگام خورشيد غروب نمود در حالي که عدّه زيادي نماز عصر را نخوانده بودند آنان در اين باره با امام ـ عليه السّلام ـ به گفتگو پرداختند. وقتي امام ياران خويش را اينگونه نگران ديد از خداي متعال درخواست نمود تا خورشيد را برگرداند که سپاهيان نماز عصر را به جاي آورند و چنين شد…)(12)
معرفي منابع، جهت مطالعه بيشتر:
1ـ کشف اليقين في فضايل اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ ، علامه حلّي.
2ـ دانشنامة امام علي، زير نظر علي اکبررشاد.
——————————————————————————–
(1) . از جمله: کليني، الکافي، ج4، ص562 ـ صدوق، الفقيه، ج1، ص203، ح608 ـ طبرسي، الاحتجاج، ج1، ص266 ـ سيد مرتضي، رسائل المرتضي، ص78ـ83 ـ سيد رضي، خصائص الائمه، ص56 ـ فتال نيشابوري ـ روضة الواعظين، ص129.
(2) . ابن شهر آشوب، المناقب، ج2، ص143 ـ اميني، الغدير، ج3، ص128ـ140 ـ ابن کثير، البداية و النهاية، ج6، ص86ـ91 ـ الطبراني، المعجم الکبير، ج24، ص145، ح382 ـ ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص314 ـ المناوي، فيض القدير في شرح جامع الصغير، ج5، ص562.
(3) . ابن شهر آشوب، المناقب، ج2، ص143 ـ اميني، الغدير، ج3، ص127ـ128 ـ محمودي، کشف الرمس عن حديث ردالشمس، ص21.
(4) . صدوق، الخصال، ص550.
(5) . طوسي، الامالي، ص548 ـ طبرسي، الاحتجاج، ص207.
(6) . محمودي، کشف الرمس عن حديث ردالشمس، ص231.
(7) . شيخ مفيد، الارشاد، ج1، ص347.
(8) . همان، ص345ـ347.
(9) . مجلسي، بحارالانوار، ج41، ص167.
(10) . همان، ص174.
(11) . کليني، الکافي، ج4، ص561.
(12) . شيخ مفيد، الارشاد، ج1، ص346.