« درنبود تو »

حسرت پرواز

نوشته شده توسطحسینی واعظ 11ام فروردین, 1391

دیری‌است از خود، از خدا، از خلق دورم

با این‌همه در عین بی‌تابی صبورم

پیچیده در شاخ درختان، چون گوزنی

سرشاخه‌های پیچ‌درپیچ غرورم

هر سوی سرگردان و حیران در هوایت

نیلوفرانه پیچكی بی‌تاب نورم

بادا بیفتد سایه‌ی برگی به پایت

باری، به روزی روزگاری از عبورم

از روی یكرنگی شب و روزم یكی شد

همرنگ بختم تیره رختِ سوگ و سورم

خط می‌خورد در دفتر ایام، نامم

فرقی ندارد بی‌تو غیبت یا حضورم

در حسرت پرواز با مرغابیانم

چون سنگ‌پشتی پیر در لاكم صبورم

آخر دلم با سربلندی می‌گذارد

سنگ تمام عشق را بر خاك گورم

قیصرامین پور

نظر از: جعفری ندوشن [عضو] 

سلام
مطلب جالبی بود
با اجازه،شما رو لینک کردم
در پناه ا… موفق باشید

1391/01/12 @ 11:22
نظر از: امام خمینی خوزستان [عضو] 

به امید موفقیت روز افزون

1391/01/11 @ 12:37


فرم در حال بارگذاری ...