عید سعید غدیر مبارک
نوشته شده توسطحسینی واعظ 10ام مهر, 1394الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ
بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ
وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
اجازهى هيچگونه سوءاستفادهاى از آن داده نخواهد شد
نوشته شده توسطحسینی واعظ 27ام تیر, 1394اين متن تصويب بشود و چه نشود، به حول و قوّهى الهى، اجازهى هيچگونه سوءاستفادهاى از آن داده نخواهد شد؛ اجازهى خدشهى در اصول اساسى نظام اسلامى به كسى داده نخواهد شد؛ قابليّتهاى دفاعى و حريم امنيّت كشور، به فضل الهى حفظ خواهد شد، اگرچه ميدانيم دشمنان بر روى اين نقطهى بخصوص، تكيهى زيادى دارند. جمهورى اسلامى، در زمينهى حفظ قابليّتهاى دفاعى و امنيّتى خود - آنهم در اين فضاى تهديدى كه دشمنان برايش بهوجود مىآورند - هرگز تسليم زيادهخواهى دشمن نخواهد شد.
نكتهى بعدى اين است كه چه اين متن تصويب بشود و چه نشود، ما از حمايت دوستانمان در منطقه دست نخواهيم كشيد: از ملّت مظلوم فلسطين، از ملّت مظلوم يمن، از ملّت و دولت سوريه، از ملّت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرين، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطين؛ [ اينها] همواره مورد حمايت ما خواهند بود.
از سخنان مهم امام خامنه ای در نماز عیدفطر
27/4/94
گفتند نماز عید محشر شده است . مبهوت زخطبه های رهبرشده است.
نوشته شده توسطحسینی واعظ 27ام تیر, 1394با اين مذاكرات و با متنى كه تهيّه شده است، در هر صورت سياست ما در مقابل دولت مستكبر آمريكا هيچ تغييرى نخواهد كرد. همانطور كه بارها تكرار كرديم، ما با آمريكا در مورد مسائل گوناگون جهانى و منطقهاى مذاكرهاى نداريم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاكرهاى نداريم؛ گاهى در موارد استثنائى مثل اين مورد هستهاى، براساس مصلحت، مذاكره كرده ايم؛ اين مورد هم فقط نبوده است، قبل از اين هم مواردى بوده است كه من در سخنرانىهاى عمومى قبلى به آنها اشاره كرده ام. سياستهاى آمريكا در منطقه با سياستهاى جمهورى اسلامى ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمريكايىها حزب اللَّه را و مقاومت لبنان را - كه فداكارترين نيروهاى دفاع ملّى در يك كشورند - متّهم به تروريسم ميكنند، از اين بى انصافى بالاتر نميشود. آنوقت در مقابل، دولت تروريست صهيونيستىِ كودك كُش را مورد حمايت خودشان قرار ميدهند، با يكچنين سياستى چگونه ميشود معامله كرد، چگونه ميشود مذاكره كرد، چگونه ميشود به توافق رسيد؟
بخشی از سخنان امام خامنه ای در نماز عیدفطر
27/4/94
قاطعیت وایمان پیامبر رحمت ومهربانی
نوشته شده توسطحسینی واعظ 26ام اردیبهشت, 1394اگر سرتاسر تاریخ زندگی پیامبر اکرم (ص) را مطالعه کنیم، صداقت و قاطعیت را خواهیم یافت. همین اخلاق کریمه پیامبر (ص) به ضمیمه جذّابیت قرآن کریم باعث پیش رفت سریع اسلام شد. قریش که گسترش و سرعت نفوذ آن حضرت را مشاهده می کرد، پر جاذبه ترین پیشنهادها را برای ایشان مطرح ساخت، ولی پیامبر همه آنها را قاطعانه و با صراحت نفی کرد. در این جا به سه نمونه از آن پیشنهادها که همه تاریخ نویسان معتبر جهان ثبت کرده اند، اشاره می کنیم:
الف) گروهی از بزرگان قریش برای چندمین بار به محضر ابوطالب شرف یاب شدند. او نیز از حضرت محمد خواست که در آن جلسه حضور یابد. آن گاه به محمد عرض کرد: برادرزاده ام! به پیشنهادهای سران قریش گوش بده و بخشی از آن را بپذیر تا هم خودت راحتی شوی و هم ما به زحمت زیادتر گرفتار نشویم. حضرت فرمود: عمو جان! اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من بگذارند، هرگز دست از تبلیغ رسالت بر نمی دارم؛ یا باید پیروز شوم و یا جانم را بر سر آن بگذارم.
سپس رسول خدا گریه کنان برخاست. ابوطالب او را صدا زد و گفت: عزیزم! برگرد و آن چه دوست داری بگو، به خدا قسم، هرگز از یاری تو دست بر نخواهم داشت. روزی عُتَبة بن ربیعة بن عبدالشمس حضرت محمد (ص) را دید که در مسجد الحرام تنها نشسته است. از جمعی از رجال قریش اجازه گرفت تا با حضرت محمد (ص) گفت و گو کند. سپس به نمایندگی از آنان محضر رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای برادرزاده! این امر بزرگی که آورده ای، اجتماع ما را پراکنده ساخته و خردهای آنان را به سفاهت و حماقت خوانده و خدایان آنان را نکوهش نموده و پدران آنان را که مرده اند، کافر نامیده است. اکنون پند مرا بشنو و نیکو بیندیش. اگر قسمتی از آن را بپذیری (به سود تو خواهد بود). پیامبر فرمود: بگو ای «ابو ولید» تا بشنوم. عتبه گفت: ای محمد! اگر منظورت به دست آوردن ثروت دنیاست، به اندازه ای مال به تو می دهیم که از همه مردم ثروت مندتر شوی. اگر برای سروری قیام کرده ای، تو را به ریاست پذیرفته و هیچ کاری بدون فرمان تو انجام نمی دهیم. اگر هوای پادشاهی به سر داری، تو را پادشاه جزیرة العرب منصوب می سازیم و اگر جنّ زده شده ای، حاضریم معالجه ات کرده و اموال بسیاری را برای درمان تو هزینه کنیم.
حضرت رسول (ص) فرمود: سخنانت پایان یافت. گفت: بلی. فرمود: اکنون من می گویم و تو گوش فرا ده. سپس سوره فصلت را خواند و وقتی به آیه 27 رسید، به سجده افتاد. سپس فرمود: ای «ابو ولید»! اینک که پاسخ را دریافت کردی، هر جا که می خواهی برو.
عُتَبه با قیافه متغیر حرکت کرد و پیش دوستانش برگشت و گفت: به خدا قسم، گفتاری از محمد شنیدم که هرگز مانند آن را نشنیده بودم. این گفتار، نه شعر بود و نه کهانت. ای گروه قریش! از من بشنوید و دست از محمد (ص) باز دارید. به خدا قسم، این گفته هایی که از وی شنیدم، فهمیدم داستان عظیمی در پیش است. اگر عرب بر وی پیروز شود، مقصود شما بدون زحمت حاصل می شود و اگر او بر عرب پیروز گردد، پادشاهی او پادشاهی شما و سربلندی او سربلندی شماست… گفتند: ای «ابو ولید»! به خدا سوگند تو را هم با زبان خویش سحر کرد. عُتَبه گفت: هرگونه فکر می کنید آزادید، من حق را باز گفتم.ایام حج بود. رسول اکرم (ص) از فضای آزاد آن استفاده کرده مردم را در منا به اسلام دعوت می نمود تا این که به خیمه های قبیله بنی عامر بن صعصعه رسید. مردی از طرف آنها به نام «بحیرة بن فراس» تا نگاهش به قیافه پیغمبر افتاد مجذوب او شد.
سپس گفت: «و اللّه لو انّی اخذت هذا الفتی من قریش لاکلت به العرب؛ به خدا سوگند، اگر من این جوان را از دست قریش می گرفتم با نیروی او قوم عرب را می بلعیدم». آن گاه به رسول خدا (ص) رو کرد و گفت: اگر ما دعوت تو را پذیرفتیم و در این امر یاری ات کردیم و به یاری خدا پیروز شدی، آیا قول می دهی که حکومت بعد از تو به دست ما باشد. رسول خدا (ص) فرمود: «اِنّ هذا الامر للّه یضعه حیث یشاء؛ اختیار این امر به دست خداست و هر کجا بخواهد آن را می نهد. بحیره گفت: ما در مقابل عرب جان نثار تو باشیم و آن گاه که خداوند پیروزی ات داد، کار حکومت به دست دیگران باشد! ما را نیاز به پذیرش این دعوت نیست.
اگر حضرت محمد (ص) یک سیاست مداری فریب کار بود اولاً: نمی توانست چنین قاطعیتی از خود نشان دهد، بلکه با قریش کنار می آمد و ثروت و قدرت را در جزیرة العرب بدون زحمت و آوارگی و شکنجه یارانش به دست می گرفت. ثانیاً: اگر به قریش اعتماد نمی کرد بدون شک با قبیله بنی عامر در آن دوران ضعف و بی کسی مصالحه می کرد و به کمک نیروهای آنها زودتر بر جزیرة العرب مسلط می شد. پس از پیروزی، اگر رئیس قبیله بنی عامر زنده می بود و مطالبه عمل به وعده می کرد، مطابق معمول می گفت: من یادم نیست؛ اگر خیلی با وجدان بود، دستور می داد سمتی را در حکومت به او بدهند. ولی اگر ادعای بالاتری مثلاً خلافت در سر داشت و پافشاری می کرد، دستور می داد او را دست گیر کرده و به زندان محکومش کنند و سپس پیشنهاد عفوش می دادند و آزاد می شد. در صورتی که پس از عفو باز هم بر ادعای خود اصرار می ورزید، بی شک وی را به قتل می رساندند و خونش را به گردن جنّیان می انداختند؛ ولی محمد (ص) سیاسی کاری نداشت و مجسمه امانت، صداقت و مردانگی بود و مکر و تزویر را ناجوان مردی و غیر اسلامی می دانست.
به بهانه مبعث
نوشته شده توسطحسینی واعظ 26ام اردیبهشت, 1394یکی از عجایب و مشخصات برجسته روحی رسول اکرم (ص)، تواضع اوست. با این که تمام عوامل بزرگی و عظمت را به تدریج پیدا می کرد، ولی تواضع او از همه بیشتر بود. در مقام خواجگی، کار غلامی می کرد و حال آن که از نظر حسب و نسب، از همه برتر بود. آن حضرت در اواخر عمرش ریاست و سیادت ظاهری پیدا کرده بود که نظیر نداشت. با وجود این همه عزت و اقتدار، لباس خود را شخصاً وصله می زد و کفش خود را می دوخت و سوار بر الاغ برهنه می شد و مانند بردگان نشست و برخاست می کرد. ابوذر نقل می کند: «پیامبر (ص) معمولاً در وسط اصحاب می نشست و اگر غریبی از راه می رسید و با او کار داشت، [وی را ]نمی شناخت و ناگزیر می پرسید: ایکم محمد؛ کدام یک از شما محمد است. از این رو به اصرار و خواهش ما پذیرفت تا دکه ای از گِل برای او بسازیم تا بر آن جلوس نماید و ما در اطراف او بنشینیم.»