مادر رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم...
نوشته شده توسطحسینی واعظ 3ام تیر, 1391امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فرمودند:
« إِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا ذلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللاَّْواهُ، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ. فَاتَّقُوا اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا.»
“ما در رعايت حال شما كوتاهى نمی كنيم و ياد شما را ازخاطر نبرده ايم ، كه اگر جز اين بود گرفتارى ها به شما روى مى آورد و دشمنان، شما را ريشه كن مى كردند . از خدا بترسيد و ما را پشتيبانى كنيد.”
یارب الحسین ..
نوشته شده توسطحسینی واعظ 3ام تیر, 1391قدم به ساحت جهان زدند بهر حفظ دین ،
سه هم قدم ،
سه هم قسم ،
سه هم سخن ،
سه هم نشین ،
سه هم سفر ،
سه هم هدف ،
سه هم نظر،
سه بی قرین ،
سه دلربا ،
سه جان بکف ،
سه هم ندا ،
سه نازنین ،
یکی پدر یکی پسر یکی عموی نازنین
اعیاد شعبانیه مبارک.
دین شناسی
نوشته شده توسطحسینی واعظ 16ام خرداد, 1391چگونه است که برخی از انسانها گرایش به دین ندارند یا گرایش آنها به دین کم است؟/ راه درمان عدم گرایش یا بی انگیزگی در دین چیست؟ حضرت آیت الله جوادی آملی:
دو پديده پيروي از ظن و گمان در بخش ادراك و انديشه، و حركت در مسير هوا و هوس در بخش انگيزه، پديده خطرناكي هستند؛ زيرا اولاً مبدأ گمان و خيال، شيطان است. ثانياً گمان، تنها از يك راه به دست نميآيد، بلكه ميتواند از راههاي متعدد پديدار شود
اگر انسان در مسائل دينشناسي به گونه افقي بينديشد و همه مسائل را براساس روال مادّي و عادي تبيين كند و منطقه ادراك و انديشه او خيال و وهم باشد، يا هرگز گرايش به دين ندارد يا گرايش او كمتر است. از اينرو، ممكن است اين نوع دينداري زوالپذير باشد.
اما اگر براساس سير عمودي و با ديد الهي، دين را بررسي كند و دريابد كه حقيقت دين از نزد خدا آمده است و منطقه انديشه و ادراك او به سمت عقل باشد، گرايش و اشتياق او به دين بيشتر است.
قرآن كريم در تحليل خود درباره منحرفان از دين الهي، ميفرمايد: (إنْ يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوي الأَنفس) [1]؛ اينان در مسائل علمي و اعتقادي به گمان و ظن اكتفا ميكنند، نه به يقين و برهان، و نيز در مسائل عملي به سمت خواستههاي دل، حركت ميكنند.
دو پديده پيروي از ظن و گمان در بخش ادراك و انديشه، و حركت در مسير هوا و هوس در بخش انگيزه، پديده خطرناكي هستند؛ زيرا اولاً مبدأ گمان و خيال، شيطان است. ثانياً گمان، تنها از يك راه به دست نميآيد، بلكه ميتواند از راههاي متعدد پديدار شود و انسانِ گمانْ محور را در دام خود گرفتار كند و در مقام عمل نيز به دليل گوناگوني اميال و بيحدّ و مرزي خواستههاي نفس، شيطان از اين راهها سوء استفاده ميكند و انسان را به اعمال بد سوق ميدهد. اگر انسان بخواهد به اين دو پديده خطرناك مبتلا نشود، بايد در دينشناسي، پيرو يقين و استدلال و تعقل باشد و در مقام دينداري، جز رضاي خدا را طلب نكند.
[1] ـ سوره نجم، آيه 23.
پایگاه اینترنتی بنیاد بین المللی علوم وحیانی «إسراء»
مسیحی و زره علی علیه السلام
نوشته شده توسطحسینی واعظ 14ام خرداد, 1391در زمان خلافت علی علیه السلام در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندی در نزد یک مرد مسیحی پیدا شد. علی او را به محضر قاضی برد و اقامه ی دعوی کرد که: «این زره از آن من است، نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته ام. » قاضی به مسیحی گفت: «خلیفه ادعای خود را اظهار کرد، تو چه می گویی؟ » او گفت: «این زره مال خود من است، و در عین حال گفته ی مقام خلافت را تکذیب نمی کنم (ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد) . » .
قاضی رو کرد به علی و گفت: «تو مدعی هستی و این شخص منکر است، علیهذا بر تو است که شاهد بر مدعای خود بیاوری. » .
علی خندید و فرمود: «قاضی راست می گوید، اکنون می بایست که من شاهد بیاورم، ولی من شاهد ندارم. » .
قاضی روی این اصل که مدعی شاهد ندارد، به نفع مسیحی حکم کرد و او هم زره را برداشت و روان شد.
ولی مرد مسیحی که خود بهتر می دانست که زره مال کیست، پس از آنکه چند گامی پیمود وجدانش مرتعش شد و برگشت، گفت: «این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهای بشر عادی نیست، از نوع حکومت انبیاست» و اقرار کرد که زره از علی است .
طولی نکشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم علی در جنگ نهروان می جنگد. 1
مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج18، ص: 216
——————
1 . الامام علی، صوت العدالة الانسانیة، صفحه ی 63. نیزبحار، جلد 9، چاپ تبریز، صفحه ی 598 (با اختلافی) .
مسلمان بمیرید
نوشته شده توسطحسینی واعظ 13ام خرداد, 1391بــخـوانیـد و منتشـــر کنـــید و در پـایـان هــم به سایـت جناب جـوادی آملی سـری بـزنید.
******
اما اینکه فرمود: ﴿فلاتموتن الاّ و انتم مسلمون﴾ نهی از مرگ که یک امر اضطراری است، به لحاظ آن قیدی است که امر اختیاری است.
به کسی نمیشود گفت نمیر! اما میشود گفت: کافر نمیر! اصل موت امر ضروری است؛ چون ﴿کل نفس ذائقة الموت﴾ و انسان محکوم موت است.
نمیشود به کسی گفت نمیر، اما میشود گفت کافر نمیر، مسلمان بمیر! خب چگونه انسان مسلمان میمیرد؟ تا اسلام ملکه نباشد به همراه انسان رحلت نمیکند و نمیآید. فرمود: ﴿فلا تموتن الاّ و أنتم مسلمون﴾ این ضمن اینکه از این حقیقت به توصیه یاد کرده است، مرگ را گوشزد کرده است، فرمود: مبادا بیدین بمیرید.این مبادا بیدین بمیرید یعنی دینی فراهم کنید که با شما تا قبر باشد. یعنی ایمان مستقر فراهم کنید. چون ایمان اگر مستودع باشد با فشار مرگ گرفته میشود.
این طور نیست که فشار مرگ نظیر فشارهای بیماریهای دیگر باشد که قابل تحمل باشد. چون اگر قابل تحمّل باشد که روح بدن را رها نمیکند. پس اگر تمام اعضای بدن انسان را تکه تکه کنند، دردش همانند مرگ نیست، نمیشود آن را توصیف کرد. اگر قابل تحمل بود بدن را روح ترک نمیکرد. پس فشار و طامّه موت آن چنان دردناک است که قابل تحمل نیست، چون قابل تحمل نیست انسان تسلیم میشود.
خب آن فشار که نمیگذارد برای انسان عقیده بماند، اگر عقیده مستقر نباشد، ملکه نباشد، نمیماند.
اینکه در سؤال قبر سادهترین مسائل را سؤال میکنند و خیلیها در قبر میمانند و نمیتوانند جواب بدهند، برای اینکه فشار مرگ همه آن خاطرات حصولی را از یاد انسان میبرد. در موقع امتحان که مسائل ساده را سؤال نمیکنند! مسائل پیچیده را سؤال میکنند. در حالی که در قبر سادهترین مسئله را سؤال میکنند که خدای تو کیست؟ خب هر بانماز و بینمازی بالاخره میداند الله جلجلاله رب اوست. چه انسان مطیع، چه عادل، چه فاسق بالاخره میداند قرآن کتاب اوست، اسلام دین اوست، کعبه قبله اوست، رسول خدا [صلّی الله علیه وآله وسلّم] پیغمبر اوست، اهل بیت [علیهمالسلام] ائمه ما هستند، اینها را که میداند. اما در قبر یادش نیست، یعنی فشار مرگ آنچنان فشاری نیست که برای انسان حافظه بگذارد. لذا در قبر در حد کافر است، جواب نمیدهد، یعنی نمیداند.
سالیان متمادی وقتی معذّب در برزخ ماند، در بعضی روایات دارد تازه کمکم یادش میآید که پیغمبر او کسی است که قرآن بر او نازل شده، نام مبارک حضرت اصلاً یادش نمیآید. این با ایمان مستقر میسازد نه با ایمان مستودَع. هم ما را به اصل اسلام دعوت کردهاند، هم اسلام مستقر که آنچنان در جان ما عجین بشود که با فشار مرگ از بین نرود.
فرمود: با اسلام بمیرید: ﴿فلا تموتن الاّ وانتم مسلمون﴾ اینکه فرمود: ﴿فلا تموتن الا و أنتم مسلمون﴾ مسئله هشدار دادن مرگ هم خودش در توصیه نقشی دارد. لذا یوسف(سلام الله علیه) عرض کرد: ﴿توفّنی مسلماً﴾؛ خدایا! آن توفیق را بده که من مسلمان بمیرم، یعنی اسلام آنچنان در جان من ملکه شده باشد و عجین شده باشد که من مسلم بمیرم، این فشار مرگ نتواند در من اثر کند.و سرّش این است که اگر کسی ایمان مستقر داشت فشار نمیبیند، نه [اینکه] فشار میبیند و میرهد؛ چون برای مؤمن اصلاً مرگ فشاری ندارد.
شما روایات موت را ملاحظه بفرمایید. هیـچ لحــظهای گواراتر از لحظه مرگ برای مؤمن نیسـت. در تمام دوران عمر اگر خوشیهایی را پشت سر گذاشته، هیچ نشاط به آن اندازه نیست که انسان دارد جان به دوست میدهد.
خب برای او فشار نیست اصلاً. اگر کمی آلودگی داشته باشد مختصر فشار میبیند، چون فشار نمیبیند این گوهر از دستش نمیافتد. آن که فشار میبیند این گوهر از دستش میافتد تا دوباره بگیرد دشوار است.
و الحمدلله رب العالمین
آیت الله جوادی آملیمتن کامل و فایل صوتی این جلسه درس تفسیر حضرت آیت الله جوادی آملی را میتوانید در پایگاه اینترنتی بنیاد بین المللی علوم وحیانی «إسراء» بیابید.